باز داشتن و نهي كردن ، منع كردن ، مانع شدن ، از بروز احساسات جلوگيري كردن.
(inhibitor) بازدار، جلوگيري كننده ، مانع شونده.
بازداري ، جلوگيري از بروز احساسات.
وابسته به جلوگيري.
(inhibiter) بازدار، جلوگيري كننده ، مانع شونده.
مهار
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains