Farsi Dictionary

Indirect

غير مستقيم ، پيچيده ، غير سر راست ، كج.

Indirect lighting

نور غير مستقيم ، نور منعكس شده.

Indirect object

(د.) مفعول غير مستقيم.

Indirect tax

ماليات غير مستقيم.

Indirection

دغل بازي ، غير مستقيمي ، بيراهه روي.

Keyword

Criteria