التزامي ، مجازي ، اشاره شده ، مفهوم ، تلويحا فهمانده شده ، مطلق ، بي شرط.
(ر.) معادله چيزي كه حل ان مستلزم حل يك يا چند معادله ديگر باشد.
به طور ضمني
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains