Farsi Dictionary

Implicit

التزامي ، مجازي ، اشاره شده ، مفهوم ، تلويحا فهمانده شده ، مطلق ، بي شرط.

Implicit function

(ر.) معادله چيزي كه حل ان مستلزم حل يك يا چند معادله ديگر باشد.

implicitly

به طور ضمني

Keyword

Criteria