Immane |
بزرگ ، پهناور، زياد، غول پيكر، شرير. |
Immanence |
(immanency) حضور در همه جا، بودن خدا در مخلوق. |
Immanency |
(immanence) حضور در همه جا، بودن خدا در مخلوق. |
Immanent |
ماندگار، اصلي ، (در مورد خدا) داراي نفوذ كامل در سرتاسرجهان ، درهمه جاحاضر. |
Immanentism |
نظريه فسلفي كه معتقد است رابطه ميان خدا و فكر و روح و دنيا رابطه اي ذاتي است. |