Farsi Dictionary

Idea

انگاره ، تصور، انديشه ، فكر، خيال ، گمان ، نيت ، مقصود، معني ، اگاهي ، خبر، نقشه كار، طرزفكر.

Ideal

كمال مطلوب ، هدف زندگي ، ارمان ، ارزو، ايده ال ، دلخواه

Idealism

ارمان گرايي ، معنويت ، خيال انديشي ، سبك هنري خيالي.

Idealist

ايده اليست.

Idealistic

ارماني ، مطلوب ، وابسته به ارمان گرايي ، ارمان گرا.

Ideality

انديشه گرايي.

Idealize

بصورت ايده ال در اوردن ، صورت خيالي و شاعرانه دادن (به)، دلخواه سازي.

Idealogy

(ideology) مبحث افكار و ارزوهاي باطني ، خيال ، طرز تفكر، ايدءولوژي ، انگارگان.

Ideate

تصور كردن ، فكر كردن ، خيال كردن.

Ideation

خيال انديشي.

Ideational

(ideative) وهمي ، خيالي ، انديشه اي.

Ideative

(ideational) وهمي ، خيالي ، انديشه اي.

Ideas

ايده ها

Keyword

Criteria