Farsi Dictionary

Hotch

(اسكاتلند) لوليدن ، بيقراري كردن ، تكان خوردن ، (حق.) سرجمع كردن دارايي.

Hotchpot

(حق.) سرجمع كردن دارايي ، رويهم ريختن اموال.

Hotchpotch

اش درهم وبرهم ، اش شله قلمكار.

Keyword

Criteria