Farsi Dictionary

Heed

پروا، اعتنا، توجه ، ملا حظه ، رعايت ، مراعات ، اعتناكردن (به)، محل گذاشتن به ، ملا حظه كردن.

Heedful

متوجه ، مواظب.

Heedless

بي پروا.

heeding

اعتنا کردن - توجه - اقبال

Keyword

Criteria