Farsi Dictionary

Heat

گرما، گرمي ، حرارت ، تندي ، خشم ، عصبانيت ، اشتياق ، وهله ، نوبت ، تحريك جنسي زنان ، طلب شدن جانور، فحليت ، گرم كردن ، برانگيختن ، بهيجان امدن.

Heat exhaustion

(طب) گرمازدگي(prostration.h نيزناميده ميشود).

Heat lightning

صاعقه.

Heat rash

عرق سوز، عرق جوش ، حرارت سوزان.

Heat stroke

(طب) گرمازدگي ، گرماگرفتگي ، غش در اثر گرما.

Heat unit

(انگليس) واحد حرارت ، كالري.

Heater

چراغ خوراك پزي ، بخاري ، دستگاه توليد گرما، متصدي گرم كردن.

Heath

زمين بايري كه علف وخاربن دران مي رويد، تيغستان ، بوته ، خاربن ، خلنگ زار.

Heath cock

(ج.ش.) خروس كولي ، باقرقره سياه نر.

Heath hen

(ج.ش.) باقرقره سياه ماده.

Heathbird

(ج.ش.) باقرقره سياه.

Heathen

كافر، بت پرست ، مشرك ، ادم بي دين.

Heathendom

قلمرو كفار، كفر.

Heathenish

كافروار.

Heathenism

ايين كفار.

Heathenize

كافر كردن و وحشي كردن ، كافر شدن.

Heather

(گ.ش.) خلنگ ، علف جاروب ، ورسك (erica)، وابسته به خلنگ.

Heat

حرارت

heat up

گرم

heat wave

موج گرما

heated

گرم

heating

گرمايش

heatstroke

گرمازدگي

Keyword

Criteria