Head |
(.adj &.n) سر، كله ، راس ، عدد، نوك ، ابتداء ، انتها، دماغه ، دهانه ، رءيس ، سالا ر، عنوان ، موضوع ، منتها درجه ، موي سر، فهم ، خط سر، فرق ، سرصفحه ، سرستون ، سر درخت ، اصلي ، عمده ، مهم ، (.vt): سرگذاشتن به ، داراي سركردن ، رياست داشتن بر، رهبري كردن ، دربالا واقع شدن |
Head band |
روسري (زنانه)، پيشاني بند، (دركتاب) شيرازه. |
Head board |
تخته اي كه در انتهاي فوقاني چيزي گ ذارند. |
Head cold |
(طب) سرماخوردگي معمولي ، زكام ، نزله. |
Head first |
باكله ، سربجلو، از سر، سراسيمه. |
Head gate |
دريچه فوقاني كانال. |
Head gear |
پوشش سر، روسري. |
Head hunt |
بريدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنيمت ونشانه پيروزي. |
Head line |
عنوان ، سرصفحه ، عنوان سرصفحه روزنامه. |
Head master |
رءيس ، مدير مدرسه. |
Head mistress |
مديره ، ريسه ، خانم مدير مدرسه ، خانم رءيس. |
Head money |
جايزه اوردن سر (يا دستگير) جنايتكار. |
Head on |
شاخ بشاخ ، از سر، از طرف سر، روبرو، نوك به نوك. |
Head over heels |
وارونه ، پشت ورو، نا اميدانه ، عميقا. |
Head phone |
گوشي تلفن وغيره كه بوسيله گيره بر روي گوش ثابت ميشود. |
Head piece |
كلا ه ، سرصفحه (دركتاب)، ارايش ، (مج.) هوش ، ادراك ، ادم باهوش ، قسمت بالا ، سر، هر التي كه روي سر قرار ميگيرد. |
Head pin |
سرسنجاق ، سنجاق سر. |
Head quarters |
مركز فرماندهي ، برج نظارت ، مركز كار. |
Head race |
تنوره اسياب. |
Head rest |
بالش ، متكا، زيرسري. |
Head sail |
بادبان جلو كشتي. |
Head set |
يك زوج گوشي تلفن وغيره كه بوسيله گيره روي سر ثابت ميشود. |
Head spring |
سرچشمه ، منبع ، ورزش واكروبات با سر. |
Head stall |
قسمت سر، افسار، كله گي. |
Head stock |
پايه ، بستر، ياتاقان ، راهنماي عمليات ورزشي دسته جمعي در مدارس وغيره. |
Head stone |
سنگ روي گور (كه راست واميدارند)، سنگ قبر، سنگ بنياد، سنگ زاويه. |
Head stream |
سرچشمه رودخانه. |
Head strong |
خودسر، خود راي ، لجباز، لجوج ، سرسخت. |
Head waiter |
سرپيشخدمت. |
Head water |
سرچشمه ، بالا ي رودخانه ، بالا رود (بيشتر درجمع). |
Head way |
بجلو، پيشرفت ، بلندي طاق ، سرعت ، پيشروي. |
Head wind |
باد روبرو، باد مخالف. |
Head word |
كلمه ياجمله اي كه در سر اغاز فصل يا بخش كتاب نوشته ميشود. |
Head work |
كار فكري ، فكر روشن ، زينت مخصوص سنگ سرطاق. |
Headache |
سردرد، دردسر، (گ.ش.) خشخاش وحشي. |
Headdress |
روسري زنانه ، پوشاك سر، ارايش مو، ارايش سر. |
Headed |
سردار، رسيده ، نوك دار. |
Header |
سرساز، درساز، سرانداز، شيرچه ، رءيس. |
Headforemost |
باكله ، سربجلو، از سر، سراسيمه. |
Heading |
عنوان گذاري ، عنوان ، سرصفحه ، سرنامه ، تاريخ ونشاني نويسنده كاغذ، باسرتوپ زدن. |
Headland |
دماغه ، پرتگاه. |
Headless |
بي سر. |
Headlight |
چراغ جلو ماشين. |
Headliner |
نويسنده سرمقاله روزنامه. |
Headlong |
باكله ، سربجلو، بادست پاچگي ، تند، سراسيمه ، بي پروا، شيرجه رونده ، معلق ، عجول. |
Headman |
رءيس ، بزرگ ، بزرگتر، پيشوا، سرپرست. |
Headmost |
جلويي ، اولين (رديف)، جلوترين ، مقدم. |
Headship |
رياست ، پيشوايي ، بزرگي ، برتري ، تفوق ، رهبري. |
Headsman |
جلا د، دژخيم ، رءيس ، پيشوا، رهبر. |
Heady |
تند، بي پروا، عجول شديد، مست كننده. |
head back |
برگشتن (به جايي) |
head of state |
رييس دولت |
head to head |
سر به سر |
head-start |
سرآغاز |
headline |
تيتر |
Headmistress |
خانم مدير مدرسه |
headphones |
هدفون |
headquarter |
ستاد مرکزي |
headquarters |
ستاد مرکزي |