دسته ، قبضه شمشير، وسيله ، لمس ، احساس بادست ، دست زدن به ، بكار بردن ، سرو كارداشتن با، رفتار كردن ، استعمال كردن ، دسته گذاشتن.
دسته دو چرخه ، فرمان.
دسته گذار، رسيدگي كننده ، مربي ، نگاهدارنده.
بي دست.
به کار گرفته
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains