Farsi Dictionary

Grum

(glum، morose)غمگين ، اخمو.

Grumble

ژكيدن ، لندلند، غرغر كردن ، گله كردن ، ناله ، گله.

Grummet

شاگرد خانه ، نوكر، حلقه.

Grump

قهر، رنجيدگي ، ترشرويي كردن.

Grumpy

بد خلق ، ترشرو.

Keyword

Criteria