اماج ، فرني ، حريره ، تنبيه ، فرسوده كردن ، عاجز كردن ، ناتوان كردن.
(gruelling) خسته كننده ، فرساينده ، تنبيه كننده.
(grueling) خسته كننده ، فرساينده ، تنبيه كننده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains