عمل اسياب كردن ، گندم اسيابي ، جو اسيابي ، ارد كردن جو خيسانده ، سود، قسمت.
(cartilage) غضروف ، نرمه استخوان.
شباهت به نرمه استخوان ، حالت غضروفي.
اسياب غلا ت.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains