Farsi Dictionary

Grin

نيش وا كردن ، پوزخند زدن ، دام ، تله ، دام افكني ، خنده نيشي ، پوزخند، دندان نمايي.

Grind

كوبيدن ، عمل خرد كردن يا اسياب كردن ، سايش ، كار يكنواخت ، اسياب كردن ، خردكردن ، تيز كردن ، ساييدن ، اذيت كردن ، اسياب شدن ، سخت كاركردن.

Grinder

دندان اسياب ، سنگ رويي اسياب ، تيز كن ، لله.

Grindstone

سنگ اسياب ، سنگ سمباده ، سنگ چاقو تيز كني.

Gringo

(ميان امريكاييهاي اسپانيولي) خارجي ، بيگانه ، خصوصا انگليسي يا امريكايي.

Grinding

سنگزني - ساييدن - تراشيدن

grinned

پوزخند زدن - نيش وا کردن

Keyword

Criteria