Grin |
نيش وا كردن ، پوزخند زدن ، دام ، تله ، دام افكني ، خنده نيشي ، پوزخند، دندان نمايي. |
Grind |
كوبيدن ، عمل خرد كردن يا اسياب كردن ، سايش ، كار يكنواخت ، اسياب كردن ، خردكردن ، تيز كردن ، ساييدن ، اذيت كردن ، اسياب شدن ، سخت كاركردن. |
Grinder |
دندان اسياب ، سنگ رويي اسياب ، تيز كن ، لله. |
Grindstone |
سنگ اسياب ، سنگ سمباده ، سنگ چاقو تيز كني. |
Gringo |
(ميان امريكاييهاي اسپانيولي) خارجي ، بيگانه ، خصوصا انگليسي يا امريكايي. |
Grinding |
سنگزني - ساييدن - تراشيدن |
grinned |
پوزخند زدن - نيش وا کردن |