God |
خداوند، خداوندگار، خدا، ايزد، يزدان ، پروردگار، الله. |
God's acre |
محوطه كليسا، گورستان. |
Godchild |
طفلي كه در موقع تعميد به پسر خواندگي روحاني شخص در ميايد، فرزند خوانده ، بچه تعميدي. |
Goddauhgter |
دختر تعميدي. |
Goddess |
الهه ، ربه النوع. |
Godfather |
پدر تعميدي ، نام گذاردن بر، سرپرستي كردن از. |
Godhead |
خدايي ، الوهيت ، خدا، رب النوع ، جوهر الوهيت. |
Godhood |
(divinity) الوهيت. |
Godite |
قوم جاد. |
Godless |
بي خدا. |
Godlike |
خدا مانند. |
Godling |
خداي كوچك. |
Godly |
خدايي ، خدا شناس ، با خدا. |
Godmother |
مادر تعميدي ، نام گذار بچه ، مادر خوانده روحاني. |
Godown |
قدرت ، جرعه ، بلع ، لقمه بزرگ ، انبار. |
Godparent |
پدر يا مادر تعميدي ، والدين تعميدي. |
Godsend |
نعمت غير مترقبه ، چيز خدا داده ، خرابي. |
Godson |
پسر تعميدي ، مرد تعميدي. |
Godspeed |
خدا بهمراه ، بامان حق ، پايان ، انجام. |
Godwit |
(ج.ش.) نوك دراز ابي (نوعي تليله). |