Farsi Dictionary

Gland

غده ، هر عضو ترشح كننده ، دشبل ، غده عرقي ، حشفه مرد، بظر زن.

Glanders

مشمشه ، بيماري مسري اسب و انسان ، سراجه ، كتو.

Glandular

غده وار، غده اي ، وابسته به غده ، دشبل وار.

Keyword

Criteria