كمربند، كمر، كرست ، حلقه ، احاطه كردن ، حلقه اي بريدن.
كمربند ساز، محاط (ج.ش.) حشره اي كه پوست درختان را بطور كمربندي سوراخ ميكند0
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains