Farsi Dictionary

Girdle

كمربند، كمر، كرست ، حلقه ، احاطه كردن ، حلقه اي بريدن.

Girdler

كمربند ساز، محاط (ج.ش.) حشره اي كه پوست درختان را بطور كمربندي سوراخ ميكند0

Keyword

Criteria