Farsi Dictionary

Gin

ماشين پنبه پاك كني ، جرثقيل پايه دار، افزار، ماشين ،حيله و فن ، عرق جو سياه ، جين ، گرفتارساختن ، پنبه را پاك كردن.

Gin rummy

نوعي بازي رامي مخصوص دو نفر.

Ginger

(گ.ش.) زنجبيل ، تندي ، حرارت ، زنجبيل زدن به ، تحريك كردن.

Ginger ale

نوعي نوشابه غير الكلي گاز دار.

Ginger beer

نوشابه شيرين گاز داريكه زنجبيل دارد.

Gingerly

محتاط، با كمرويي.

Gingersnap

نوعي نان شيريني ترد زنجبيل دار.

Gingery

زنجبيلي.

Gingham

نوعي پارچه پنبه اي يا كتاني.

Gingiva

(gum) لثه.

Gingivitis

(طب) اماس و التهاب لثه دندان ، ورم لثه.

Gingko

(ginkgo) (گ.ش.) ژنگو، شجرالمعبد، درخت چهل سكه.

Gink

guy،.=nosrep

Ginkgo

(gingko) (گ.ش.) ژنگو، شجرالمعبد، درخت چهل سكه.

Ginseng

(گ.ش.) درخت جنسه ياجنسان.

Keyword

Criteria