Ger |
ن ان ا |
Geraniol |
(ش.) گرانيول ، الكل اشباع شده مايع و معطر. |
Geranium |
(گ.ش.) شمعداني عطري ، گل شمعداني. |
Gerardia |
(گ.ش.) جنس علف بواسير يا خنازير. |
Gerbera |
(گ.ش.) گياهان سر بره و كلب جهنم. |
Gerbil |
(gerbille) (ج.ش.) موش صحرايي ، موش بياباني ، يربوع. |
Gerbille |
(gerbile) (ج.ش.) موش صحرايي ، موش بياباني ، يربوع. |
Gerent |
مدير، حاكم ، اداره كننده ، حامل. |
Gerfalcon |
.=noclafryg |
Geriatric |
مربوط به پيري. |
Geriatrician |
(geriatrist) متخصص (ويژه گر) امراض دوران پيري. |
Geriatrics |
پيرپزشكي ، رشته اي از علم طب كه درباره امراض دوران پيري و افراد پير بحث ميكند، مبحث امراض پيري. |
Geriatrist |
(geriatrician) متخصص (ويژه گر) امراض دوران پيري. |
Germ |
ميكرب ، جنين ، اصل ، ريشه ، منشاء. |
Germ cell |
سلول نطفه ، سلول تخم. |
Germ layer |
يكي از طبقات سلول ابتدايي جنين پس از تكميل مرحله گاسترولا. |
Germ plasm |
قسمت قابل توارث نطفه. |
Germain |
(german) اولا د عمه وعمو، عمو زاده ، وابسته نزديك ، (German، Germain): الماني. |
German |
(germain) اولا د عمه وعمو، عمو زاده ، وابسته نزديك ، (Germain، German): الماني. |
German measles |
سرخجه ، سرخجه الماني. |
German shepherd |
(ج.ش.) سگ پليس ، سگ راهنما، سگ گرگ. |
Germander |
(گ.ش.) كماذريوس ، سيزاب. |
Germane |
وابسته ، مربوط، منتسب ، خويش و قوم. |
Germanic |
الماني ، ژرمني ، توتونيك ، وابسته به المان. |
Germanism |
طرفداري از المان ، المان گرايي ، اصطلا حات ويژه زبان الماني. |
Germanist |
دانشمند فرهنگ و زبان الماني. |
Germanium |
(ش.) ژرمانيوم ، نوعي عنصر شبه فلز. |
Germanization |
الماني شدن. |
Germanize |
الماني كردن ، الماني ماب كردن. |
Germany |
المان. |
Germicidal |
وابسته به ميكرب كشي. |
Germicide |
نطفه كش ، ميكرب كش ، ضد باكتري. |
Germinal |
نطفه اي ، تخمي ، جرثومه اي ، بدوي ، اصلي ، جنيني. |
Germinal area |
قسمتي از پلا ستودرم كه جنين اصلي مهره داران را تشكيل ميدهد. |
Germinant |
رويان ، جوانه زننده ، سبز شونده. |
Germinate |
جوانه زدن ، شروع به رشد كردن ، سبز شدن. |
Germination |
رويش ، جوانه زني ، سبز شدن. |
Germinative |
وابسته به رويش تخم. |
Gerontocracy |
حكومت سالخوردگان. |
Gerontological |
وابسته بامراض پيري. |
Gerontologist |
متخصص امراض پيري. |
Gerontology |
رشته اي از علوم كه درباره پيري و مسايل مربوط به سالخوردگان بحث ميكند، علم پيري شناسي. |
Gerontomorphosis |
پير نژادي ، پير شدگي نژاد. |
Gerrymander |
تقسيم حوزه هاي انتخاباتي و غيره بطور غير عادلا نه ، بطور غير عادلا نه تقسيم كردن. |
Gerund |
(د.)اسمي كه از اضافه كردن (ing) باخرفعل بدست ميايد، اسم مصدر، اسم فعل. |
germs |
ميکروبها |