Farsi Dictionary

G

حرف هفتم الفباي انگليسي.

G man

نماينده مخصوص دايره بازرسي ، بازرس مخصوص.

G suit

لباس مخصوص هوانوردي.

Gab

پرگفتن ، گپ زدن ، (م.م.) دروغ گفتن.

Gabardine

پارچه گاباردين.

Gabber

ريشخند كن ، سخريه كن ، لا ف زن ، پرحرف.

Gabble

سخن ناشمرده ، گپ ، وراجي ، صداي غاز، ناشمرده حرف زدن ، غات غات كردن (مثل غاز)، وراجي كردن.

Gabbro

نوعي صخره از دسته سنگهاي محترقه و اتشفشاني.

Gaberdine

رداي بلند، جبه ، لباس ، پوشش ، گاباردين.

Gaberlunzie

گدا، ولگرد.

Gabfest

تجمع غير رسمي جهت گفتگوهاي عمومي ، محاوره طولا ني و مفصل.

Gabion

سبد استوانه شكل بدون ته كه از خاك پر كرده و براي جان پناه بكار ميبرند.

Gable

سه گوشي كنار شيرواني ، ديوار كناري.

Gable roof

شيرواني ، پشت بام شيرواني دار.

Gabled

داراي ارايش سه گوش (در ساختمان).

Gaboon

(spittoon، cuspidor=) تف دان ، سلف دان ، خلط دان.

Gabriel

جبرءيل ، سروش.

Gaby

(simpleton=) ساده لوح.

Gad

سيخك ، سيخ ، ديلم ، گوه ، نيزه ، سنان ، ميله ، اندازه گيري طول ، شلا ق سيخي ، بخدا، ترابخدا، ميله زدن به ، با ميله بستن ، با ميخ محكم كردن ، هرزه گردي كردن.

Gad

جاد فرزند يعقوب و زلفه.

Gadabout

ادم ولگرد، سرگردان ، اواره ، دربدر.

Gadarene

از سر، حلق اويز، در مخاطره.

Gadfly

خر مگس ، ادم مردم ازار، مزاحم.

Gadget

الت كوچك ، مكانيكي ، جزء (اجزاء)، ابزار، اسباب ، انبر

Gadgetry

وسايل كوچك مكانيكي.

Gadroon

اشكال تزءيني محدب حاشيه بشقاب و ظروف قديمي ، اشكال تزءيني محدب حاشيه يقه.

Gaduate

درجه دار(از دانشكده يا دانشگاه)، ديپلمه ، ليسانسيه ، فارغ التحصيل ، پيمانه درجه دار، لوله مدرج ، درجه دار، (درباره ماليات) مشمول ماليات تصاعدي ، فارغ التحصيل شدن ، (امر.)دوره اموزشگاهي را بپايان رساندن ، بتدريج تغييريافتن ، درجه بندي كردن ، تغليظ كردن.

Gadwall

(ج.ش.) اردك قهوه اي و سيه فام شمال اروپا و امريكا.

Gael

مردم كوهستاني اسكاتلند، سلت هاي اسكاتلندي ، سلتي و اسكاتلندي.

Gaelic

زبان بومي اسكاتلندي.

Gaff

خنده بلند، قهقهه ، قلا ب يانيزه خاردار ماهي گيري ، نيزه ، چنگك ، سيخك ، شوخي فريبنده ، حيله ، ازمايش سخت ، انتقاد، نفرين ، تفريحگاه ارزان ، پيرمردپرحرف ، گفتاربيهوده ، فرياد، باصداي بلندخنديدن ، قلا بدار كردن ، گول زدن ، قماربازي كردن.

Gaff topsail

بادبان سه گوش يا مربع شكل سبك.

Gaffe

لغزش ، اشتباه در گفتار يا كردار.

Gaffer

پير مرد روستايي ، (جلو اسم خاص) اقا.

Gag

دهان بند بستن ، پوزه بند بستن ، محدود كردن ، مانع فراهم كردن براي ، شيرين كاري ، قصه يا عمل خنده اور، (طب) دهان باز كن.

Gag rule

قانون منع مباحثه و مناظره.

Gaga

ديوانه ، شيفته ، دلفريفته.

Gage

(.n &.vt) :گرو، وثيقه ، رجز خواني ، مبارزه طلبي ، گروگذاشتن ، شرط بستن ، متعهد شدن ، (.n) :(gauge=) درجه ، اندازه ، وسيله اندازه گيري.

Gage

اندازه ، اندازه گير، اندازه گرفتن.

Gagger

فريب دهنده ، شوخي كننده ، بذله گو.

Gaggle

دسته مرغابي ، جمعيت.

Gagman

ادم شوخ ، بذله گو، شوخي كننده ، قصه گو.

Gagster

ادم شوخ ، بذله گو، لطيفه گو.

Gahnite

(ش.) ماده معدني برنگ سبز تيره بفرمول.nZ lA2 O4

Gaiety

سبك روحي ، شادي ، شادماني ، بشاشت ، خوشدلي.

Gaillardia

(گ.ش.) گل عنبر كشميري ، عنبر كشميري.

Gaily

شوخ وشنگ ، پر جلوه ، پر زرق و برق ، با روح.

Gaily

(gayly) با خوشحالي ز با سرور و نشاط.

Gain

سود، منفعت ، نفع ، صرفه ، استفاده ، افزايش ، بدست اوردن ، سود بردن ، فايده بردن ، پيدا كردن ، كسب كردن ، باز يافتن ، ناءل شدن ، پيشرفتن ، بهبودي يافتن ، رسيدن ، زياد شدن.

Gain

سود، بهره تقويت ، حصول.

Gainer

نفع بر، كسيكه سود ميبرد، استفاده كننده ، درخت ارغوان ، شيرجه از پشت.

Gainful

پر منفعت.

Gaingiving

(misgiving=) سوء تفاهم ، اشتباه ، مشتبه سازي.

Gainless

بي منفعت.

Gainsay

مخالفت ، انكار، انكار كردن ، رد كردن ، نقض كردن.

Gainsayer

انكار كننده ، مخالف.

Gait

گام ، خرامش ، راه رفتن ، (در اسب) يورتمه روي ، گام برداشتن ، قدم زدن ، خراميدن.

Gaiter

پوشش روي كفش ، پاتابه ، گتر.

Gal

(فيزيك) واحد شتاب برابر يك سانتي متر بر مجذور ثانيه ، دختر.

Gala

خوشي ، شادي ، جشن و سرور، مجلل ، با شكوه.

Galactic

بي نهايت بزرگ ، كلا ن ، عظيم الجثه ، وابسته به كهكشان.

Galactic noise

تشعشع راديويي كهكشان ، صوت پراكني از جانب كهكشان.

Galactopoiesis

شيرسازي ، ترشح شير.

Galactoside

(ش.) گالا كتوزيد.

Galah

طوطي كاكلي(cockatoo) استراليايي ، ساده لوح.

Galantine

خوراك سرد گوشت گوساله و جوجه و ديگر جانوران كه استخوان ان را در اورده باشند.

Galanty show

نمايش اشكال بوسيله سايه انداختن.

Galax

(گ.ش.) حشيشه الحليب ، علف شير.

Galaxy

(نج.) كهكشان ، جاده شيري.

Galbanum

(گ.ش.) نوعي صمغ زرد رنگ كه از گياهي شبيه انقوزه گرفته ميشود و مصرف طبي دارد.

Gale

تند باد، باد، (در دريا) طوفان.

Galea

خود، كلا ه خود، (گ.ش.- ج.ش.) خودچه ، (طب) سردرد، صداع عام.

Galena

(ش.) گالن ، سرب معدني ، سرب طبيعي.

Galenic

جالينوسي.

Galenical

داروي گياهي ، دواي نباتي ، داروي جالينوسي.

Galilean

جليلي ، وابسته به گاليله.

Galilee

(با حرف كوچك) نماز خانه كوچك نزديك كليسا، شهرستان جليل در فلسطين.

Galimatias

سخن بي سروته ، سخن نامفهوم ، كلا م غير مفهوم.

Galingale

(گ.ش.) خولنجان ، خولنجان مصري.

Galipot

صمع كاج و صنوبر، سقز.

Gall

زهره ، زرد اب ، صفرا، تلخي ، گستاخي ، زخم پوست رفتگي ، ساييدگي ، تاول ، ساييدن ، پوست بردن از، لكه ، عيب.

Gall wasp

(ج.ش.) حشره پرده بال مازو (از خانواده cynipidae).

Gallant

دلا ور، دلير، شجاع ، عالي ، خوش لباس ، جنتلمن ، زن نواز،متعارف وخوش زبان درپيش زنان ، زن باز، دلا وري كردن ، زن بازي كردن ، ملا زمت كردن.

Gallantry

دلا وري ، بهادري ، رشادت ، شجاعت ، زن نوازي.

Gallbladder

(تش.) زهره دان ، كيسه صفرا.

Galleass

كشتي بادباني و پارويي بزرگ قرون 71 و.18

Galleon

كشتي بادباني بازرگاني يا جنگي اسپانيولي قرن پانزدهم.

Galleried

راهرو دار، داراي سرسرا، داراي اطاق نقاشي ، موزه دار

Gallery

گالري ، راهرو، سرسرا، سالن ، لژ بالا ، جاي ارزان ، اطاق نقاشي ، اطاق موزه.

Galleta

(گ.ش.) چمن با دوام جنوب امريكا و مكزيكو.

Galley

كشتي پارويي يا بادباني قرون وسطي ، (در چاپخانه) نمونه ستوني و صفحه بندي نشده مطالب چاپي ، رانكا، رامكا، (در كشتي) اشپزخانه.

Galley proof

(در چاپخانه) نمونه ستوني مطالب چاپي كه هنوز صفحه بندي نشده.

Galley slave

غلا م پاروزن ، مزدور، زحمتكش ، غلا م.

Galley west

بويراني ، ويران ، درهم و برهم ، رو بويراني.

Gallfly

(ج.ش.) مگس مازو.

Galliard

نوعي اهنگ و رنگ رقص ، (ك.) ادم دل زنده و شاداب ، دلير، شجاع ، (ز.ش.) سنگ ريگي.

Gallic

فرانسوي.

Gallic acid

(ش.) اسيد گاليك ، جوهر مازو،.C7 H6 O5 H2 O

Gallican

اهل قبيله گل ، فرانسوي.

Gallicism

اصطلا حات و لغات ويژه فرانسوي ، فرانسوي مابي.

gadgets

گاجت - ابزارهاي الکترونيکي کمکي مثل تبلت و مسيرياب وپخش کننده موزيک

Gallbladder

کيسه صفرا

galleria

گالري

galloping

يورتمه رفتن

gallow

چوبه دار

gambling

قمار

games

بازي

gaping

خميازه

garden

باغ

garters

بند جوراب

gathered

جمع اوري

Gatherers

جمع کننده

gatherings

تجمعات

geeky

نخبه

geez

خداي من

generalist

عمومي

generalizable

تعميم

genes

ژن

genital

نتاسلي

genital

تناسلي

geniuses

نوابغ

gentleness

نجابت

gentler

مهربان

gentrification

خريد و نوسازي خانه يا مغازه در مناطق پايين شهري توسط افراد با درامد متوسط يا بالا و بالا بردن ارزش ملک

Gentrify

تربيت

genuinely

واقعا - اصلي

Georgia

گرجستان

germs

ميکروبها

gestational

بارداري

gestured

اشاره

gestures

حرکات - ژستها

get along

بسر بردن - گذران کردن

get depressed

افسردگي

get down

پايين رفتن

get happy

خوشحال شدن

get hold of

نگهداري از

get in

وارد شدن - وصول کردن - سوار شدن

get into

دريافت به

get off

خاموش

Get out

خارج

Get out

خارج

get out of

خارج شدن از

Get ready

آماده شدن

get rid of

خلاص شدن از شر

get stuck

گير

get to know

آشنا

Getting

گرفتن

Ghosting

سايه اندازي

giant marble

سنگ مرمر غول

giddiness

سرگيجه

gifted

با استعداد

gilt-edged

ممتاز

give a go

سعي کن - امتحانش کن - اجرا کن

give away

هديه دادن

give birth

زايمان

give rise to

منجر به

give up

دست برداشتن از

give way

حق تقدم در رانندگي - حق تقدم بدهيد

glad to meet you

خوشحالم از آشنايي شما

glanced

نظر انداخت

glaring

خودنمایی میکند

glasses

عينک

glazed

لعاب - جداره دار شده

gleaned

خوشه چيني - جمع آوري آهسته وپيوسته

gliding

سر خوردن

glitch

خطا - خرابي - اشکال - باگ

glitz

جلا

gloating

نگاه حسرت آميز

global release

انتشار جهاني

globalization

جهاني شدن

glories

افتخارات

glorifying

ستايش

glove box

دستکش

glowing

درخشان

glued

چسب

gnarly

گره دار - پيچ دار

go ahead

بفرماييد

go away

برو کنار - کنار رفتن

go far

دور رفتن

go further

بيشتر

Go on strike

وارد اعتصاب شدن - اعتصاب کردن

go through

مرور کردن - انجام دادن - بحث کردن

go too far

بيش از حد

goers

روندگان

goes

مي رود

going out

بيرون رفتن

good deed

عمل خوب

good deeds

اعمال خوب

good enough

به اندازه کافي خوب

good evening

غروب بخير - شب بخير

good gracious

خوب مهربان

good looking

خوب - خوش قيافه

Good morning

صبح بخير

good night

شب بخیر

Goodbye

خداحافظ

goodfellas

رفقاي خوب

Goodness

خوبي

Goodnight

شب بخير

goods

کالا

Goofy

مسخره

Keyword

Criteria