Farsi Dictionary

Fun

شوخي ، بازي ، خوشمزگي ، سرگرمي ، شوخي اميز، مفرح ، باصفا، مطبوع ، شوخي كردن ، خوشمزگي.

Fun house

محل سرگرمي وتفريحات مختلف (درباغ ملي وغيره).

Funambulist

طناب باز، رقاص يا بازيگر روي بند، بندباز.

Function

تابع ، كاركرد، وظيفه ، كار، كار ويژه ، پيشه ، مقام ، ماموريت ، عمل ، ايفاء ، عمل كردن ، وظيفه داشتن ، ايين رسمي.

Function

تابع ، وظيفه ، كار كردن.

Function code

رمز وظيفه نما.

Function generator

تابع زا، مولد تابع.

Function invocation

احضار تابع.

Function key

كليد وظيفه اي.

Function table

جدول تابعي.

Function word

(د.) كلمه دستوري.

Functional

وابسته به وظايف اعضاء ، وظيفه اي ، وابسته به شغل وپيشه ، وظيفه دار.

Functional

تابعي ، وظيفه مندي ، در حال كار.

Functional character

دخشه وظيفه بندي.

Functional design

طرح وظيفه مندي.

Functional diagram

نمودار وظيفه مندي.

Functional shift

(د.) تغيير يك كلمه يا عبارت برحسب مقتضيات دستوري.

Functional unit

واحد وظيفه مند، واحد در حال كار.

Functionalism

(در طراحي) عقيده بر اينكه شكل وساختمان بايستي منطبق با احتياج باشد، اعتقادباستفاده عملي از شغل وپيشه.

Functionary

مامور، كارگذار.

Functioning

درحال كار، داير.

Functor

عمل كننده ، اجراكننده ، انجام دهنده.

Fund

وجوه ، سرمايه ، تنخواه ، ذخيره وجوه احتياطي ، صندوق ، سرمايه ثابت يا هميشگي ، پشتوانه ، تهيه وجه كردن ، سرمايه گذاري كردن.

Fundament

پي ، ته ، اساس ، پايه ، بنياد.

Fundamental

بنيادي.

Fundamentalism

اعتقاد به عقايد نياكاني مسيحيت واصول دين پروتستان ، بنيادگرايي.

Fundametal

بنياني ، اساسي ، اصلي ، بنيادي ، تشكيل دهنده ، واجب.

Fundus

(تش.) ته رحم ، قعر، قاعده ، عمق ويا انتهاي هر عضو مجوفي.

Funeral

مراسم دفن ، مراسم تشييع جنازه ، وابسته به ايين تشييع جنازه ، دفني ، مجلس ترحيم وتذكر.

Funeral home

مرده شوي خانه ، محلي كه دران مرده را جهت انجام مراسم تدفين يا سوزاندن اماده ميكنند.

Funerary

وابسته به مراسم تشييع جنازه ، تدفيني ، ترحيمي.

Fungal

(fungous=) قارچي ، اسفنجي.

Fungibility

قابليت تعويض.

Fungible

عوض دار، مثلي ، قابل تعويض ، اموال مثلي.

Fungicidal

كشنده قارچ.

Fungicide

قارچ كش ، ماده دافع يا نابود كننده قارچ.

Fungiform

قارچ مانند، بشكل قارچ وسماروغ.

Fungoid

قارچي ، قارچ مانند، داراي رشد سريع.

Fungous

قارچي ، سماروغي ، اسفنجي ، (مج.) زود گذر.

Fungus

(گ.ش.) گياه قارچي ، قارچ ، سماروغ.

Funicular

بندي ، كشيدني بابند، متكي بركشش طناب يا كابل.

Funiculus

بند، بند ناف ، (گ.ش.) ساقه تخمچه.

Funk

هراس ، وحشت ، بيم ، ادم ترسو، بوي بد، كج خلقي ، عبوسي ،طفره زدن ، رم كردن بدبو كردن ، دود ايجاد كردن ، عصباني كردن.

Funk hole

پناهگاه موقتي ، استراحتگاه بي خطر.

Funkia

(lily plantain=) (گ.ش.) سوسن ژاپوني ، هوسته.

Funky

متوحش ، بوي ناه گرفته ، بدبو.

Funnel

قيف ، دودكش ، بادگير، شكل قيفي داشتن ، (مج.) باريك شدن ، (تش.) عضو يا اندام قيفي شكل.

Funnelform

(infundibuliform=) قيفي شكل ، قيف مانند.

Funny

مضحك ، خنده دار، خنده اور، عجيب ، بامزه.

Funny bone

استخوان ارنج ، شوخي ، خوش مزگي.

functionality

قابليت

FUNCTIONALLY

عملکرد

Fundamentalist

اصولگرا

funding

تامين بودجه

funding 

بودجه

fundraiser

جمع آوري کمک

Funds

وجوه

funerals

تشييع جنازه

fungi

گياهان قارچي

Keyword

Criteria