يخ بستن ، منجمد شدن ، بي اندازه سردكردن ، فلج كردن ، فلج شدن ، ثابت كردن ، غيرقابل حركت ساختن ، يخ زدگي ، افسردگي.
(در خلا ء وسرماي فراوان) خشك كردن.
يخچال خيلي سرد، منجمد كننده ، يخدان.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains