Farsi Dictionary

Freeze

يخ بستن ، منجمد شدن ، بي اندازه سردكردن ، فلج كردن ، فلج شدن ، ثابت كردن ، غيرقابل حركت ساختن ، يخ زدگي ، افسردگي.

Freeze dry

(در خلا ء وسرماي فراوان) خشك كردن.

Freezer

يخچال خيلي سرد، منجمد كننده ، يخدان.

Keyword

Criteria