Farsi Dictionary

Foil

جاي نگين ، تراشه ، ته چك ، سوش ، فلز ورق شده ، ورق ، سيماب پشت اينه ، زرورق ، بي اثركردن ، عقيم گذاردن ، خنثي كردن ، دفع كردن ، فلز را ورقه كردن.

Foilsman

شمشير باز.

Keyword

Criteria