Farsi Dictionary

Fly

(.vi&.vt &.n):مگس ، حشره پردار، پرواز، پرش ، پراندن ،پرواز دادن ، بهوافرستادن ، افراشتن ، زدن ، گريختن از، فرار كردن از، دراهتراز بودن ، پرواز كردن ، (.adj): تيز هوش ، چابك وزرنگ.

Fly boy

عضو نيروي هوايي ، خلبان.

Fly by night

طالب سود اني ، شخص كوتاه عمر.

Fly casting

استفاده از حشره مصنوعي درماهي گيري (بجاي طعمه).

Fly dope

ماده ضد مگس ، حشره كش.

Fly gallery

قسمت برامده كنار صحنه تاتر.

Fly sheet

اگهي ها واعلا ناتي كه روي كاغذ كوچك چاپ شده ودستي پخش مي شود، اعلا نات دستي.

Fly strike

هجوم مگس.

Fly whisk

مگس ران ، مگس پران.

Flyable

قابل پرواز.

Flyaway

شل وول ، سبك ، گيج ، فرار، فراري.

Flybelt

منطقه الوده به حشره تسه تسه.

Flyblow

تخم مگس ، نوزاد حشرات ومگس ، (در مورد مگس) تخم گذاشتن.

Flyblown

بيدخورده ، بيدزده ، الوده بتخم حشرات.

Flyboat

كرجي تندرو.

Flyby

پرواز در ارتفاع كم.

Flycatcher

حيوان مگس خوار، مگس گير.

Flyer

(flier=) اگهي روي كاغذ كوچك ، پروانه موتور، پره اسياب ، درحال پرواز، گردونه تيزرو.

Flyer

.=flier

Flying

پرواز، پرواز كننده ، پردار، سريع السير، بال وپر زن ، بسرعت گذرنده ، مسافرت هوايي.

Flying boat

هواپيماي ابي.

Flying bridge

پل موقتي ، پل شناور، پل هوايي.

Flying buttress

طاق مايلي كه بديوار ساختماني تكيه كرده وانرا نگه ميدار د.

Flying colors

توفيق كامل ، موفقيت قطعي.

Flying dutchman

(درافسانه) ملوان هلندي كه محكوم شد تا روز قيامت روي دريا بماند، شبح كشتي.

Flying field

ميدان فرودگاه.

Flying fish

(نج.) صورت فلكي ماهي پرنده ، (ج.ش.) ماهي پردار.

Flying fox

(ج.ش.) خفاش ميوه خوار (bat fruit).

Flying gurnard

(ج.ش.) نوعي ماهي بالدار.

Flying head

نوك تند رو.

Flying jib

بادبان سه گوش كوچك.

Flying lemur

(ج.ش.) نوعي پستاندار شب خيز.

Flying machine

هواپيما، بارفيكس متحرك.

Flying mare

(دركشتي) فن كمر.

Flying saucer

بشقاب پرنده.

Flying spot

لكه نورتند رو.

Flying spot scanner

پوينده لكه اي تند رو.

Flyleaf

صفحه سفيد اول واخر كتاب.

Flyover

پرواز يك يا چند هواپيما در ارتفاع كم.

Flypaper

كاغذ سمي مگس كش.

Flypast

(flyby=) پرواز در ارتفاع كم.

Flyspeck

فضله مگس ، ذره ، چيز جزءي وبي اهميت ، داراي لكه مگس كردن.

Flyting

شعر هجو، رجز خواني.

Flyway

راه هوايي پرندگان مهاجر.

Flyweight

مگس وزن.

Flywheel

چرخ معدل ، چرخ طيار، چرخ لنگر.

Flywheel

چرخ لنگر، چرخ طيار.

fly

پرواز

fly out

پرواز

fly out

پرواز

flyers

آگهي

Keyword

Criteria