Farsi Dictionary

Floccule

توده هاي معلق درمايع (كه خود از تجمع ذراتي تشكيل شده)، دلمه ، لخته.

Flocculence

حالت چيزي كه مانند (منگوله هاي پشم) يا دسته پشم باشد، انباشتگي ، قلنبه شدگي.

Flocculent

قلنبه شده ، كركي.

Keyword

Criteria