Farsi Dictionary

Flick

(.n &.vi &.vt)ضربت اهسته و سبك با شلا ق ، تكان ناگهاني ، تلنگر، تكان دادن ، بريدن ، قطع كردن ، (.n): (movie=) (معمولا بصورت جمع) سينما.

Flicker

لرزيدن ، سوسوزدن ، پرپرزدن ، جنبش ، سوسو، در اهتزاز بودن.

Flickertail

(ج.ش.) نوعي سنجاب زميني كانادا وامريكا.

Flickery

لرزان ، مثل نور سوسو.

flickering

چشمک زدن

Keyword

Criteria