Flame |
شعله ، زبانه اتش ، الو، تب وتاب ، شورعشق ، شعله زدن ، زبانه كشيدن ، مشتعل شدن ، تابش. |
Flame cultivator |
دستگاه مخصوص سوزاندن علف. |
Flame tree |
(گ.ش.) درختان وبوته هاييكه داراي گلهاي درخشان اتشي يا زرد رنگ هستند. |
Flamen |
(روم قديم) كاهن معبد يكي از خدايان. |
Flamenco |
رقص تند كوليها اسپانيا، رقص فلا منكو. |
Flameout |
متوقف ساختن موتور هواپيما. |
Flameproof |
ضد شعله ، سوز، عايق شعله ، ضد اتش. |
flames |
شعله هاي آتش |