Farsi Dictionary

Fid

سيخ ، ميله حاءل ، سنجاق ، با ميله نگهداشتن.

Fiddle

ويولن ، كمانچه ، ويولن زدن ، زرزر كردن ، كار بيهوده كردن.

Fiddle away

خردخردتمام كردن ، تحليل بردن ، تمام كردن.

Fiddle faddle

مزخرف ، مهمل.

Fiddleback

شبيه ويولون ، شبيه كمانچه.

Fiddler crab

(ج.ش.) نوعي خرچنگ نقب زن.

Fiddlestick

كمان ، ارشه ويولون ، چيز بي معني يا پوچ.

Fiddling

جزءي ، ناچيز.

Fideism

اعتماد، امانت ، اطمينان.

Fidelity

وفاداري ، راستي ، صداقت.

Fidelity

وفاداري.

Fidge

.=tegdif

Fidget

بي ارامي ، بي قراري ، بخودپيچي ، لول خوري ، بي قرار بودن ، ناراحت بودن.

Fidgetiness

بيقراري ، لول خوري.

Fidgety

بيقرار، ناراحت.

Fiducial

امانتي ، اعتمادي ، معتمد، (نج.) ثابت ، وابسته به امين تركه.

Fiduciary

امانتي.

fiddler

کمانچه زن - ويولون زن

Keyword

Criteria