فدرال ، اءتلا في ، اتحادي ، اتفاق.
فدراليسم ، اصل دولت اءتلا في.
طرفدار دولت فدرال.
متحدشدن ، اءتلا ف كردن ، فدرال شدن يا كردن.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains