Farsi Dictionary

Federal

فدرال ، اءتلا في ، اتحادي ، اتفاق.

Federalism

فدراليسم ، اصل دولت اءتلا في.

Federalist

طرفدار دولت فدرال.

Federalize

متحدشدن ، اءتلا ف كردن ، فدرال شدن يا كردن.

Keyword

Criteria