Farsi Dictionary

Feat

كار برجسته ، شاهكار، كار بزرگ ، فتح نمايان.

Feather

پر، پروبال ، باپر پوشاندن ، باپراراستن ، بال دادن.

Featherbed

بيش ازميزان احتياج كارمند گرفتن ، استخدام كارمند اضافي.

Featherbrain

ادم احمق ، ادم حواس پرت ، پريشان خيال ، سبكسر.

Featheredge

لبه بسيار تيز، كناره تيز، لبه نازك ، مجهزبه لبه تيزكردن.

Featherhead

ادم احمق ، شخص پريشان حواس ، ادم حواس پرت ، سبكسر.

Featherstitch

كوك مورب و چپ و راست در حاشيه دوزي ، كوك چپ وراست زدن.

Featherweight

ورزشكار پروزن.

Feathery

پر مانند، پوشيده ازپر، شبيه به پر.

Featly

بانظافت وچالا كي.

Feature

سيما، چهره ، طرح صورت ، ريخت ، تركيب ، خصوصيات ، نمايان كردن ، بطوربرجسته نشان دادن.

Feature

خصيصه.

Featureless

بدون سيماياجنبه بخصوص.

feats

شاهکار

featured

برجسته

features

ويژگي ها

Keyword

Criteria