Farsi Dictionary

Fash

(vex) ازردن.

Fashion

روش ، سبك ، طرز، اسلوب ، مد، ساختن ، درست كردن ، بشكل در اوردن.

Fashion plate

شكل يا عكس ژونال مد، ادم شيك پوش.

Fashionable

شيك ، مدروز، خوش سليقه.

Fashionmonger

علا قمند به مد وسليقه ، شيك ، خوش لباس.

Keyword

Criteria