كشتزار، مزرعه ، زمين مزروعي ، پرورشگاه حيوانات اهلي ، اجاره دادن به (باout)، كاشتن زراعت كردن در.
اجاره دادن زمين مزروعي.
كشاورز.
زن برزگر، زن زارع.
كارگر مزرعه ، زارع.
خانه رعيتي.
كشتزار.
ابنيه و ساختمانهاي مجاورمزرعه ، مزرعه وابنيه ان ، مزرعه و حوالي ان ، علا قجات رعيتي.
محوطه مزرعه.
ورودي مزرعه
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains