پژمردن ، خشك شدن ، كم رنگ شدن ، بي نور شدن ، كم كم ناپديدي شدن.
محو كردن ، محو شدن.
ناپديدي ، غيبت ، زوال.
داراي رنگ ثابت.
محو
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains