Farsi Dictionary

External

خارج ، بيرون ، ظاهر، سطح ، ظواهر، بيروني ، خارجي.

External

خارجي.

External delay

تاخير خارجي.

External docuhentation

مستندات خارجي.

External interrupt

وقفه خارجي.

External menory

حافظه خارجي.

External reperence

ارجاع خارجي.

External sort

جور كردن خارجي.

External storage

انباره خارجي.

External store

انباره خارجي.

External variable

متغير خارجي.

Externality

بيگانگي ، احوال ظاهري ، وقوع درخارج.

Externalization

خارجي كردن.

Externalize

خارجي كردن ، ظاهري ساختن ، وجودخارجي ، واقعيت خارجي قاءل شدن (براي).

Keyword

Criteria