Farsi Dictionary

Extend

درازكردن ، طول دادن ، رساندن ، ادامه دادن ، تمديدكردن ، منبسط كردن.

Extend

توسعه دادن ، تمديد كردن ، عموميت دادن.

Extendable

توسعه پذير، قابل تمديد، قابل تعميم.

Extended

مطول ، تمديد شده.

Extended precision

دقت توسعه يافته.

Extendeo core

حافظه چنبره اي توسعه يافته.

Extender

بسط دهنده ، توسعه دهنده ، ادامه دهنده ، پوشا.

extends

گسترش

Keyword

Criteria