زيستن ، وجود داشتن ، موجود بودن ، بودن.
هستي ، وجود، زيست ، موجوديت ، زندگي ، بايش.
موجود، هست.
وجودي ، مربوط به هستي.
مكتب اگزيستانسياليزم ، هستي گرايي.
موجود
وجود دادرد
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains