كم كم ناپديد شدن ، بتدريج محو و ناپديد شدن(مانند بخار)، (ر.) بطرف صفر ميل كردن.
محوتدريجي ، فقدان تدريجي ، ناپايداري ، ناپديدي ، غيب زدگي ، زوال تدريجي ، امحاء.
محو شونده ، ناپايدار.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains