Farsi Dictionary

Evanesce

كم كم ناپديد شدن ، بتدريج محو و ناپديد شدن(مانند بخار)، (ر.) بطرف صفر ميل كردن.

Evanescence

محوتدريجي ، فقدان تدريجي ، ناپايداري ، ناپديدي ، غيب زدگي ، زوال تدريجي ، امحاء.

Evanescent

محو شونده ، ناپايدار.

Keyword

Criteria