Ether |
(بعقيده قدما) عنصراسماني ، اتر، اثير، جسم قابل ارتجاعي كه فضاوحتي فواصل ميان ذرات اجسام را پر كرده و وسيله انتقال روشنايي و گرما ميشود، مايع سبكي كه از تقطير الكل و جوهر گوگردبدست ميايدو براي بيهوش كردن اشخاص بكار مي رود. |
Ether extract |
ماده الي محلول دراثر (مانند چربي واسيدهاي چرب). |
Ethereal |
اتري ، رقيق ، نازك ، لطف ، اسماني ، روحاني ، اثيري ، سماوي ، علوي. |
Etherealize |
روحاني كردن ، اسماني كردن ، تصفيه كردن ، نزكيه كردن ، اثيري كردن. |
Etherization |
بيهوش كردن ، اختلا ط با اتر. |
Etherize |
بااتر مخلوط كردن ، بااترتركيب كردن ، بااتر بيهوش كردن ، كرخت كردن. |