Farsi Dictionary

Ere

(before) قبل از، قبل از اينكه.

Erebus

(افسانه يونان) برزخ يا عالم ظلمات.

Erect

عمودي ، قاءم ، راست ، سيخ ، راست كردن ، شق شدن ، افراشتن ، برپاكردن ، بناكردن.

Erectile

راست شدني ، سيخ شدني ، قابل نعوظ، راست كردني ، بلند كردني ، نصب كردني ، قابل نصب.

Erection

نصب ، ساختمان ، نعوظ، شق شدگي.

Erector

باني ، بناكننده.

Erelong

بزودي ، در اينده نزديك.

Eremite

گوشه نشين ، زاهد، گوشه گير.

Erenow

(heretofore) پيش ازاين ، تااين تاريخ.

Erethism

تحريك شدگي زياد.

Erewhile

(heretofore، erewhiles) پيش از اين.

Erewhiles

(heretofore، erewhile) پيش از اين.

Keyword

Criteria