Farsi Dictionary

Environ

احاطه كردن ، دورزدن ، دوركسي يا چيزي را گرفتن ، محاصره كردن.

Environment

محيط، اطراف ، احاطه ، دور و بر، پرگير.

Environment

محيط، دوروبر.

Environmental

محيطي.

Environs

حومه ، حول وحوش ، دوروبر، توابع ، اطراف.

environmentalist

طرفدار محيط زيست

Keyword

Criteria