Farsi Dictionary

Emerge

پديدار شدن ، بيرون امدن.

Emergence

امر فوق العاده و غيره منتظره ، حتمي ، ناگه اينده ، اورژانس.

Emergency

امر فوق العاده و غيره منتظره ، حتمي ، ناگه اينده ، اورژانس.

Emergency maintenance

نگهداشت اضطراري.

Emergency power supply

منبع قدرت اضطراري.

Emergent

بيرون اينده ، طالع ، (مج.) براينده ، ناشي ، مبرم ، مضر، اثرات ناشيه ، معلول.

emerged

ظهور

emergency brake

ترمز اضطراري

Keyword

Criteria