Farsi Dictionary

Eject

بيرون انداختن ، دفع كردن ، معزول كردن.

Eject

پس زدن ، بيرون راندن.

Ejecta

مواد بيرون ريخته ، مدفوعات.

Ejectable

قابل دفع يا اخراج.

Ejection

اخراج.

Ejection

پس زني ، بيرون راني.

Ejection seat

صندلي هواپيما كه در مواقع اضطراري شخص را از هواپيما بخارج پرتاب ميكند.

Ejectment

دفع ، طرد، (حق.) دعواي استرداد، حق تصرف ملك و مطالبه خسارت.

Keyword

Criteria