وابسته به نيروي محركه ، جنباننده ، حركتي ، شخص پرانرژي ، پويا.
پويا.
تخصيص پويا.
مقابله پويا.
رو گرفت پويا.
خطاي پويا.
حافظه پويا.
جابجايي پويا.
ثبات تغيير مكان پويا.
ايست پويا.
انباره پويا.
ساخت پويا.
زيرروال پويا.
ازمون پويا.
پويايي شناسي ، مبحث حركت اجسام ، مكانيك حركت.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains