(dormitory =) خوابگاه.
ركود، كمون ، نهفتگي.
خوابيده ، ساكت ، درحال كمون.
پنجره جلو امده زير سقف ساختمان.
خوابگاه ، شبانه روزي (مثل سربازخانه ، مدرسه وغيره).
(ج.ش.) موش زمستان خواب.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains