Farsi Dictionary

Dock

بارانداز، لنگرگاه ، بريدن ، كوتاه كردن ، جاخالي كردن ، موقوف كردن ، جاي محكوم يا زنداني در محكمه.

Dockage

لنگراندازي ، لنگرگاه.

Docker

كارگر بارانداز.

Docket

دفتر ثبت دعاوي حقوقي ، ثبت كردن.

Dockhand

.=namerohsgnol

Dockyard

تعميرگاه كشتي ، كارخانه كشتي سازي.

Keyword

Criteria