تقسيم كردن ، پخش كردن ، جداكردن ، اب پخشان.
قسمت كردن ، بخش كردن.
تقسيم شده.
سودسهام ، سود.
مقسوم ، سود سهام.
تقسيم كننده ، جدا كننده.
تقسيم كننده بخش كننده ، مقسم ، (در جمع) پرگار تقسيم.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains