انشعاب يافتن ، ازهم دورشدن ، اختلا ف پيداكردن ، واگراييدن.
تباين ، انشعاب.
واگرايي.
واگرا.
متباعد، انشعاب پذير، منشعب ، (مج.) مختلف.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains