Farsi Dictionary

Diagnostic

تشخيصي.

Diagnostic

تشخيصي ، وابسته به تشخيص ناخوشي ، برشناختي.

Diagnostic check

مقابله تشخيصي.

Diagnostic program

برنامه تشخيصي.

Diagnostic test

ازمون تشخيصي.

Diagnostician

برشناختگر، تشخيص دهنده ء مرض ، متخصص تشخيص مرض.

Diagnostics

امكانات عيب شناسي.

Keyword

Criteria