Farsi Dictionary

Devote

وقف كردن ، اختصاص دادن ، فدا كردن.

Devoted

جانسپار، فدايي ، علا قمند.

Devotee

مريد، جانسپار، فدايي ، مخلص ، پارسا، زاهد، هواخواه ، مجاهد.

Keyword

Criteria