Farsi Dictionary

Devise

تدبير كردن ، درست كردن ، اختراع كردن ، تعبيه كردن ، وصيت نامه ، ارث بري ، ارث گذاري.

Devisee

(حق.) وارث ، ارث بر، ذينفع حواله ارزي.

Keyword

Criteria